Monday, October 11, 2010

iran

دلم مى خو اد باز به ايران برم . يه جا كه مردم همه فارسى حرف ميزنن. نميدونم شايد دليلش توهستى كه باز به ايران علاقه پيدا كردم . دلم مى خواد سره خاك عموم برم .

چنارهاى خيابون پهلوى ، لاله زار بازار زعفرانيه پيچ شمرون پارك ملت همه رو مى خوام بار ديگه پيدا كنم . شايد خودمم پيدا كردم اين وسط آدم ايده آليستى كه لباس پاره مى پوشيد چون مى خو است غم مردمو بفهمه. كتاب 24 ساعت در خواب و بيدارى بهرنگى منو وارد 3 ماه سيبزمنى پخته خوردن كرد كه هرچى بهم گفتن من از خر شيطون پاين نيومدم.. چقدر متفاوت بودم، شايد الان پيش عموم تو يه قبره 2 مترى خوابيده بودم اگه مونده بودم. اما باز چه كنم كه وسوسه ديدار مجدد از جانم جدا نمى شود.

No comments: